بنا به گزارشهای منتشر شده ماموران اطلاعات رژیم در ماه آذر سال گذشته اقدام به اعدام مصنوعی “سامان یاسین” مشهور به “سامان صیدی” کرده بودند.
احمدرضا حائری در نامهای انجام جنایت اعدام مصنوعی “سامان یاسین” خواننده رپ را بازگو میکند که در آذر ماه ١٤٠١ ماموران اداره اطلاعات در زندان قزلحصار او را به محوطهی اعدام برده و فرآیند اعدام را بر روی وی انجام دادهاند. وی در این نامه میگوید:
«یادم میاد اوائل آذر ماه بود، تازه دادگاهمان با صلواتی برگزار شده بود، توی عمومی بند ۲۴۰ وزارت اطلاعات بودیم، حوالی ساعت سه نصف شب آمدند دنبالم؛ گفتند همه وسائلت را جمع کن. روزهای قبل صحبت سر این بود که نزدیک ساعت اذان اعدام میکنند، بعضی از بچهها با این ذهنیت و با توجه به پخش جلسات دادگاه ما از صداوسیما، فکر میکردند برای اعدام میبرنم، سعی کردند موقع خداحافظی گریهشون را پنهان کنند و بهم دلداری بدند!
دستهام را از پشت دستبند زدند، همراه پابند و چشمبند از بند خارج شدیم، سوار ماشین کردند، و ماشین راه افتاد، نمیتونستم بفهمم از اوین خارج شدیم یا نه، ناگهان ماموری که جلو نشسته بود گفت: «اجرات اومده!»
از بچه ها شنیده بودم معنای این جمله چیه! خشکم زده بود! بعد از چند دقیقه همون مامور کاغذی و خودکاری داد دستم و گفت: «وصیتی اگر داری بنویس!»
بعد از چند لحظه سکوت گفتم: «قبلا نوشتم توی وسائلم هست!»
چنان بهتزده بودم که انگار این خودم نیستم حرف میزنم و شخص دیگری دارد از طرف من پاسخ میدهد و من هم شنونده این دیالوگ هستم! انگار خوابی وحشتناک میدیدم که توش گیر افتاده و منتظر بودم با صدای فریاد کسی از خواب بپرم، فریادی که زده نمیشد و خواب لحظه به لحظه وحشتناکتر میشد!
بعد از یک ساعت چرخیدن، ماشین نگه داشت و پیادهام کردند، نمیدانستم کجا هستیم! یکی از مامورانی که همراهم بودند به نفری که انگار از قبل آنجا منتظر ما بود گفت: «حاجی برای اجرا آوردیمش!»
اون مامور جدید که انگار مسنتر بود گفت: «خوب ببریدش!»
چند قدم جلوتر همون مامور اولی گفت: «پات را بلند کن جلوت سکو است!»
و بعد از قرار گرفتنم روی سکو من را چرخاند و خطاب به مامور مسنتر گفت: «حاجی بندازم!؟»
مامور مسنتر با لحنی مثلا دلسوزانه پاسخ داد: «آره! اما چون جوونه!، گناه داره! سعی کن طناب را کج بندازی که موقع افتادن درجا گردنش بشکنه و خیلی زجر نکشه!»
و بعد سوزش طنابی را دور گردنم حس کردم. مامور مسنتر شروع کرد به خواندن قرآن و بعد از چند دقیقه قرآن خواندن گفت: «جوون طلب استغفار کن این دم آخر! توبه کن! شاید اون دنیا بخشیده بشی!»
با شنیدن این جمله، خونی که انگار در بدنم منجمد شده بود ناگهان به جوش آمد و با سر و صدا و نثار چند فحش گفتم: «زودتر راحتم کنید بیشرفها!»
هر لحظه منتظر بودم زیر پام خالی بشه و بعد از اتمام نصایح مامور مسن درباره «محسنات توبه قبل از اعدام» به گفته خودش و به لطف کج بستن طناب گردنم بشکنه و تمام!
یک لحظه سکوت برقرار شد، و صدای زنگ زدن گوشی تلفن همراهی به گوشم رسید و صدای همان مامور مسنتر که میگفت: «پس فعلا دست نگه داریم!؟ یه فرصت دیگه بهش دادید همکاری کنه!؟ خدا خیرت بده حاجی! آره جوونه! باشه حاجی! چشم حاجی! التماس دعا حاجی!»
وقتی که مامور جوانتر طناب را از دور گردنم باز کرد، انگار هر دو پام قطع شده باشه، افتادم زمین، پاهام خالی کرده بود! مامور جوان همکارش را صدا کرد و من را کشانکشان سوار ماشین کردند! وقتی برگشتیم به بند ۲۴۰ هوا روشن شده بود…!»
اعدام مصنوعی فرآیندی است که در آن تمام مراحل اعدام واقعی بجز خالی کردن زیر پا و مرگ بر روی متهم انجام شده و متهم تا لحظهی آخر از مصنوعی بودن این فرآیند خبر ندارد. این فرآیند نوعی شکنجه و تعذیب روحی است که میتواند تاثیرات بسیار مخربی را روی روان متهم باقی بگذارد.
===
سامان صیدی معروف به سامان یاسین، خوانندهٔ اهل ایران است. او به دلیل حضور در خیزش ۱۴۰۱ ایران، از سوی دادگاه انقلاب به محاربه متهم و برایش حکم اعدام صادر شدهاست.