ضرورت رشد مبارزه برای ارتقای سطح زندگی طبقه کارگر
در روزهای آغازین پنجمین ماه از جنبش انقلابی مردم ایران هستیم. جنبشی که ریشه در اعماق جامعه داشته و حاصل سال های متمادی ستم، نابرابری و استثمار طبقاتی رژیم جمهوری اسلامی ایران علیه مردم کارگر و زحمتکش و ستم دیده ایران بوده است. رژیمی که مردم ایران اعم از زن و مرد و پیر و جوان را 44 سال با درد و رنج فراوانی از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روبه رو کرده است. رژیمی که هر ساله با تعیین دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، طبقه کارگر اعم از شاغل، بازنشسته، معلم، پرستار و غیره را به زندگی سخت و طاقت فرسایی سوق داده و گرانی و تورم روزافزون بر گرده این طبقه هر سال بیش از پیش سنگینی کرده است. با تشکیل تشکل های زرد و دولتی مانع از شکل گیری هر نوع تشکل واقعی کارگری شده و تلاش کرده با اقدامات سرکوبگرانه هر نوع حق اعتراض و اعتصاب را از کارگران به شیوه های مختلف دریغ کرده است. تا جایی که اواخر هر سال جدال و کشمکش بین دولت و کارفرمایان و کارگران بر سر تعیین دستمزد سال آینده شکل گرفته و در نهایت رژیم باز هم به یمن این تشکلات و خانه های کارگری دست ساز و نمایندگان غیرواقعی کارگران باز هم دستمزدهای بسیار پایین تر از حد واقعی تورم را تعیین کرده است.
امسال نیز با توجه به اینکه به هفته های پایانی سال نزدیک شده ایم بحث تعیین دستمزده سال 1402 داغ است. اما اینبار با تمام سال های پیش فرق می کند. طبقه کارگر ایران امسال در شرایط جدید و ویژه ای برای روبه رو شدن با این بحث چالش برانگیز است. شرایطی انقلابی که در ایران در جریان است. شرایطی که تمام تلاش رژیم چه از لحاظ تفرقه اندازی بین ملیت های مختلف، چه از لحاظ ایدئولوژیک کردن آموزش و پرورش و افکار احاد جامعه و چه از لحاظ شکل گیری تشکلات مستقل کارگری و انقلابی را نقش بر آب کرد. در این مدت ما شاهد اتحاد و شکل گیری تشکلات مختلفی در همه سطوح جامعه بوده ایم. از جمله کمیته عمل سازمانده کارگری، جبهه متحد محلات ایران، گروه پزشکان و پرستاران آزادی خواه، کمیته دانشجوایان بیش از 30 دانشگاه، جوانان انقلابی محلات تهران، تبریز، مشهد، شیراز، قزوین، کردستان، اردبیل، گیلان، یزد، بندرعباس، بلوچستان، اصفهان، کاشان، ارومیه و قم و غیره بوده ایم. همچنین شکل گیری و انسجام این تشکل ها در خارج از ایران که روزهای تاریخی را با حرکات انقلابی خود رقم زده اند که راهپیمایی ده ها هزار نفری شهر برلین نمونه ای از آن است.
همه این ها به ما نشان می دهد که جامعه در تب و تاب و غلیان است که تا سرنگونی انقلابی این رژیم جنایتکار از پای نخواهد نشست. برای فردای پس از سرنگونی لازم است که این تشکلات و نهادهایی که قبل از خیزش انقلابی وجود داشته اند برای نمونه ” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان، سندیکای کارگران شرکت واحد، سندیکای کارگران هفت تپه، مادران پارک لاله، مجمع مادران پیشرو” و غیره و نهادها و تشکلاتی که در این خیزش انقلابی شکل گرفته اند متحد شده و با اتحاد عمل و تعیین رهبرانی از دل این جنبش در گسترش و آگاهی انقلابی، نقشی تعیین کننده ایفا کرده و فردای انقلاب را برای کارگران و زحمتکشان رقم زنند.
اما آنچه روشن است این است که در دل این مبارزات انقلابی و کارگری با توجه به اینکه دولت خود خواهان افزایش 20 درصدی دستمزد است و کارگران خواهان حداقل دستمزد 25 میلیون تومان در ماه هستند و فاصله نجومی این اختلاف، مبارزات توده ای تر و منسجم تری در پیش است برای آینده ای روشن.