ضرورت وجود یک آلترناتیو تودەگیر سوسیالیستی
همایون فریدونی
17 ابان 1401
در انقلاب ضد استبدادی و همگانی مردم ایران وجود بحثی ضروری و تاریخی پیرامون یک آلترناتیو تودەگیر سوسیالیستی برای آینده ایران وجود دارد، اما تودەگیر نیست. چنین بحثی باید به هدفی جمعی و معقول در مسیر پیشروی انقلاب تبدیل شود. طبعا الان باید تلاش کرد که اقشار هرچه وسیعتری که مخالف دیکتاتوری (چه مذهبی، چه غیرمذهبی) هستند به صفوف انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی بپیوندند. اما این تلاش باید آینده نگرانه و با توجه به نقش هیولای سرمایه و مالکیت بورژوایی در جوامع و نیروی اجتماعی حامی آن باشد. اگرنه در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی نمایندگان یک مشت بورژوا و خرده بورژوای مرفه دیگر به کمک امپریالیست ها سرکار آمده و اگر تناسب قوا اجازه دهد بر سر طبقه کارگر، زحمتکشان، ازادیخواهان زن و مرد و سوسیالیست ها همان بلایی را خواهند آورد که همطبقه ای های آنها بعد از سرِکار آوردن همین جمهوری اسلامی آوردند.
البته اگر این بحث همین امروز در سطحی وسیع و اجتماعی مطرح شود اپوزیسیون بورژوایی استدلال خواهند کرد که چنین بحث هایی وحدت صفوف انقلابیون را به هم خواهد زد. در جوای چنان استدلالی باید گفت ما هم در شرایط حاضر تلاشمان را روی جذب و جلب توده های هرچه وسیعتری به انقلاب خواهیم گذاشت، اما با حفظ مواضع سوسیالیستی و مستقل خود. و گرنه بر ما همان خواهد رفت که در سال 57 و سالهای بعد از آن رفت. فراموش نکرده ایم که پیروی از تاکتیک ریاکارانه “وحدت کلمه” خمینی و بورژواهای اپوزیسیون حکومت پهلوی و نیز باور به دروغهای آنان برای حفظ وحدت چه دوزخی را برای اکثریت مردم کارگر و زحمتکش به دنبال آورد
کارگران، زنانِ پیشرو، انقلابیون و آزادیخواهان در ایران در سال های 1356 – 57 علیه حکومت دیکتاتوری و فاسد پهلوی دست به انقلاب زدند. آنها بدون داشتن یک الترناتیو کارگری و انقلابی و چشم اندازی روشن در مورد حکومت آینده در انقلاب شرکت کردند و با دادن هزینه های سنگین حکومت استبدادی محمد رضا شاه، که متکی به امپریالیسم آمریکا بود، را سرنگون کردند. این ضعف پایه ای در کنار ضعف های دیگر سبب شد که بورژوازی ایران به کمک امپریالیست ها و در راس آنها امپریالیسم آمریکا یک حکومت دیکتاتوری و ضد کمونیست دیگر تحت هدایت اسلام سیاسی را به مردم ایران تحمیل کرد.
اکنون و در شرایطی کاملا متفاوت انقلابی دیگر آغاز شده که همچون اولی ماهیت چپ دارد. خواست اعلام شده ی تاکنونی این انقلاب، که وحدتی مردمی و انقلابی زیربنای آنست، تامین حقوق کامل زنان از طریق سرنگون کردن دیکتاتور منفور و مرتجعی مثل خامنه ایست. شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای برای مراحل اولیه انقلاب مفید بوده و هنوزهم کارایی دارد، اما خیزش انقلابی با توجه به سرعت رویدادها باید به سرعت از آن فراتر رود. یعنی به شعار “نان، کار، آزادی” و کوشش برای تودەگیر کردن برسد. این شعار نیز باید در مسیر پیشروی انقلاب به شعارِ “نان، کار، آزادی، حکومت شورایی” تکامل یابد.
(این بحث ادامه خواهد داشت)