شریفه محمدی فعال کارگری محکوم به اعدام، در نامهای از درون زندان لاکان رشت، با روایت لحظه دریافت حکم و واکنش احساسی خود، از بیعدالتی و روند قضایی علیه خود سخن گفته است.
او در بخشی از این نامه که اخیراً منتشر شده، مینویسد:

«انتظارم خیلی به دور از واقعیت نبود. چون جرمی مرتکب نشده بودم… من فقط زندگی کردم و عاشق زندگی بودم و هستم. نه تنها برای خود، بلکه برای همه انسانهای شریف و باارزشی که کار میکنند و زحمت میکشند.»
شریفه توضیح میدهد که چگونه پس از ماهها انتظار برای رأی دادگاه، خبر صدور حکم اعدام را از زبان یکی از نزدیکانش شنیده است:
«سیروس با غمی به اندازه یک کوه و صدایی که دیگر به سختی شنیده میشد گفت: اشد مجازات!… شریفه جان، تو را محکوم به اعدام کردهاند. اعدام با چوبه دار.»
او در ادامه نامه با اشاره به لحظه فروپاشی روحی خود مینویسد:
«تمام انگشتان دستها و پاهایم همچون مردهای شروع به یخ زدن کرد… روی تخت دراز کشیدم و سکوت و همراهی زندانیان در بند را با خود احساس کردم.»
با وجود این، شریفه بارها بر بیگناهی خود تأکید کرده و مینویسد:
«من هیچ کاری که مستحق چنین حکم ناعادلانهای باشد مرتکب نشدهام… تنها گناهم حمایت از همطبقهایهایم و دفاع از حقوق زنان و مردان زحمتکش بود.»
او در پایان نامهاش، با لحنی سرشار از امید، از تلاشش برای بافتن پتو و تهیه کیک تولد برای عزیزانش در زندان مینویسد و تأکید میکند:
«زندگی تمام نشده و ادامه دارد.»
شریفه محمدی فعال کارگری و زندانی سیاسی در متولد تیر ۱۳۵۸ در یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است، او در ۱۴ آذر ۱۴۰۲، در منزل خود در رشت بازداشت و به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد این حکم در مهر ۱۴۰۳ توسط دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد ارسال شد. با این حال در ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، دادگاه انقلاب رشت مجدداً حكم اعدام را صادر کرد. شریفه محمدی در حال حاضر در زندان لاکان رشت محبوس است.