یادداشت روژمان – انقلاب ژینا، نقاط قوت و ضعف و آینده آن – بخش اول
داشتن درک درست از خصایل انقلاب “زن، زندگی، آزادی”، مشهور به انقلاب ژینا برای اتخاذ تاکتیک های منتهی به تقویت این انقلاب از جانب سوسیالیست ها و انقلابیون امری حیاتی می باشد. انقلاب کنونی انقلابی سیاسی – اجتماعی می باشد و ارزیابی جوانب آن باید از زاویه و با توجه به خصلت های درهم تنیده ی مذکور انجام بگیرد. انقلاب ژینا در هر دو عرصه دستاوردهائی داشته که به رسمیت شناختن آنها برای پیشروی و تقویتش ضرورتی تام دارد.
دستاورد های سیاسی
این دستاورد ها زیادند و نمیشود آنها را از دستاورد اجتماعی کاملا جدا کرد. در اینجا به بعضی از مهمترینشان اشاره میشود.
1- وحدت.
وحدت موجود دستاوردی حیاتی است که لازم است به شدت حفاظت شده وتقویت گردد. جمهوری اسلامی در سالهای گذشته توانسته بود از سیاست آشنای طبقات حاکمه در همه دوران ها یعنی “تفرقه بیانداز و حکومت کن” استفاده کند. اینرا به طور برجسته در مورد کردستان حق طلب دیده بودیم. رژیم برای مثال و بویژه در دهه شصت خورشیدی مسئله “حق تعیین سرنوشت”ِ مطرح شده توسط کمونیست ها در کردستان را به صورتی دگماتیک و مطلق تجزیه طلبی تفسیر کرده و متوهمین غیر کرد را از مبارزین در کردستان جدا نگه داشت. در حالیکه کمونیست ها در کنار پای فشردن بر “حق تعیین سرنوشت” همیشه تاکید کرده اند که ترجیح می دهند در کنار کارگران و در جغرافیای ایرانی دموکراتیک و آزاد، با حقوقی برابر به صورتی داوطلبانه زندگی کنند. آنها که می کوشند برای تحقق سوسیالیسم از طریق سازمان دادن مبارزات کارگران ایران شرکت داشته باشند، زندگی در ایرانی را مطلوب تر میدانند که در آن همه شهروندان از حقوق برابر اجتماعی، فرهنگی و قانونی برخوردار باشند. سلطنت طلبان، پنج سازمان پرو سرمایه جمهوریخواه و روزنامه نگاران معلوم الحال در کنار جمهوری اسلامی با مطرح کردن قومیت به جای ملیت و حفظ وحدت ارضی کوشش کرده و میکنند تا این وحدت را به هم بزنند که تاکنون ناتوان مانده اند.
2- توده ای شدن آگاهی سیاسی
تشخیصِ غیرقابل اصلاح بودن جمهوری اسلامی و ممکن بودن سرنگون کردنش به نیروی خود و شرکت در انقلاب به اشکال گوناگون و یا همدردی و همکاری با شرکت کنندگان فعال در آن از مظاهر این سطح از آگاهی است. داشتن توجه ویژه به ضرورت داشتن تشکل و تلاش آگاهانه در این جهت، آگاه بودن بر نقش ویرانگر امپریالیست ها و دولتهای بزرگ سرمایه داری و اپوزیسیون راست، راست افراطی و تمام کسانی که ماهیت اینگونه دولت ها را پنهان میکنند از دیگر نشانه های این آگاهی می باشد. ناکافی دانستن سرنگونی جمهوری اسلامی و توجه به حکومت آینده و ضرورت داشتن بدیل از دیگر نشانه هاست. انتشار منشورهای مختلف بر این آینده نگری دلالت دارند. فقدان این آگاهی و نداشتن بدیل در سال 57 به فریبکاری های خمینی میدان داد.
3- دستاورد سیاسی دیگر امیدی است که انقلاب ژینا به مردم به تنگ آمده از مصائب سرمایه داری در منطقه و جهان بخشیده. این مسئله می تواند تقویت به نیروهای چپ و کمونیست بیانجامد.
4- تغییر تناسب قوا
انقلابیون و مبارزین طی چند ماه گذشته رژیم را در عرصه های مهمی عقب رانده و تناسب قوا را به طرز چشمگیری به نفع مردم و جنبش های مطالباتی تغییر داده اند. این تغییر توازن قوا در منطقه نیز به زیان رژیم و جریان اسلامی شیعه عوض شده که می تواند زمینه ای باشد برای تقویت گرایشات انسانی و مترقی.
ادامه دارد