یادداشت روژمان – بدیل ها و کشمکش ها (بخش سوم و پایانی)
خیلی از کارشناسان و توده های وسیعی از کارگران معتقدند که سیستم سرمایه داری، که نظامی است سود محور و ضد زیست بوم، کار نمی کند و باید با سیستمی انسان محور و دوست محیط زیست، یعنی سوسیالیسم جایگزین شود. جمعی از صاحب نظران بر این باورند که سیستم سرمایه داری فقط در توسعه یافته ترین کشورها، نظیر آمریکا رفتنی و قابل جایگزینی با نظام سوسیالیستی می باشد.
آنها پایه های استدلال خود را از نظرات مارکس در قبل از سال های 1847 – 1848 و پیش از نوشتن “مانیفست حزب کمونیست” اخذ میکنند. لنین معتقد بود در عصر امپریالیسم حلقه زنجیر سرمایه در جائی پاره می شود که سرمایه ضعیف باشد. پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر در 1917 صحت این نظر را اثبات کرد.
ایران یکی از آن کشورهاست که حلقه سرمایه در آن به شدت ضعیف می باشد. سرمایه داران زبون ایران و دولت خدمتگذار آنها تا غرغره در بحران های چند لایه غرقند. خود امپریالیست های بریتانیا و آمریکا، که تاریخا بر سرنوشت مردم ایران تاثیر فاجعه بار داشته اند، دچار بحران های سیاسی و افتصادیند. طبقه کارگر ایران با خانواده هایشان اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند. این کارگران به همراه متحدینشان، یعنی زنان و مردان زحمتکش، اکثرا شهرنشین، دارای آگاهی طبقاتی و سیاسی نسبتا خوب بوده و از تجارب مبارزات موثری علیه کارفرمایان در گذشته و مخصوصا در چند سال اخیر برخوردارند. گرایش سوسیالیستی هم در جهان و هم در ایران رشد قابل توجهی کرده است. سوسیالیست ها کشور ما تجارب ذیقیمتی از انقلاب 57، نقش مخرب امپریالیسم آمریکا در حمایت از جریان اسلامی، مبارزه مستمر با جمهوری اسلامی و سرمایه داران ایران دارند. اینها زمینه های مناسبی هستند و سبب شده اند تا انقلاب “زن، زندگی، آزادی” از جوهر چپی برخوردار گردد که قابل تحول به سوسیالیسم باشد. اما این تحول خود به خود و به سادگی بدست نخواهد آمد.
موانع متعدد درونی و بیرونی بر سر راه این تحقق قرار دارد. موقعیت جغرافیائی و سوق الجیشی ایران به طریقی است که هر تحولی، چه راست و چه چپ، بلافاصله بر سرنوشت شیخ نشین های خلیج تا کشورهای پیرامونی تا کشور مصر را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در این میان سرنوشت شیوخ محافظ چاهها و ذخایر نفت و گاز برای بورژوازی داخلی و بویژه بورژوازی آمریکا از اهمیت درجه اولی برخوردار است. سرنوشت کارگران مهاجر نیز آن مناطق برای سوسیالیست ها اهمیت زیادی دارد. این واقعیت وضعیت انقلاب ایران را پیچیده کرده و صف خطرناکی از استثمارگران، متجاوزین و انگلان و نیروهای مسلح آنها در برابر انقلاب ایران را موجب خواهد شد. در برابر اینها با هوشیاری باید عمل کرد. بایستی با مبارزه علیه تشکل ستیزی، درک غلط از رهبری و اتخاذ تاکتیک های منعطف و درست برای متحد کردن سوسیالیست ها و کارگران بر پراکندگی فایق آمد. همزمان باید با پیشروی انقلاب، زمینگیر شدن نیروهای سرکوب، ایجاد تفرقه شدید در میان بالائی ها و باز شدن بیشتر در زندان ها و به وقت مناسب دست به قیام مسلحانه زد. این بار کارگران و توده های مبارز بر اساس تجارب پیشین خود از جمله در کردستان با هر قدم پیروزی متشکل تر شده و با سقوط جمهوری اسلامی با تشکیل شوراهای حاکمیت و ارتش داوطلب و غیر حرفه ای توده ای هرگونه تحرک ضد انقلاب را در هم خواهند کوبید. همزمان باید تمام برنامه حداقلی سوسیالیست ها را پیاده کرده و جامعه را به سوی استقرار سوسیالیسم سوق داد. در این پروسه کارگران، زنان آزاده و دموکراسی خواهان واقعی در جهان به طور فعال از انقلاب ایران حمایت خواهند کرد.