یادداشت روژمان – به مناسبت روز جهانی محیط زیست

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1972 روز پنجم ژوئن، برابر با 15 خرداد، به عنوان روز آگاهی بخشی جهانی پیرامون ضرورت دفاع از محیط ریست را تعیین کرد. این سازمان هرسال در همین روز مراسمهای بدون تاثیری را برگزار میکند. زیرا این سازمان خدمتگزار دول بزرگ سرمایه داری، عامل انهدام محیط زیست را به رفتار آحاد در جامعه نسبت داده و نه سیستم سرمایه داری و عملکرد دولت های خدمتگزار آن.
برای شرکت در کمپین جهانی و مستقلی که برای حفاظت از محیط زیست جریان دارد فرازهائی از مقاله ارزشمند جان بلامی فاستر تحت عنوان “مارکسیسم و بوم شناسی” انتخاب شده که به صورت منسجمی ارائه می شود.
برخوردهای مارکسیستی به بحران جهانی زیستمحیطی و تحول اجتماعی- زیستمحیطی ضروری برای حل آن، در دهههای اخیر بهسرعت درحال گسترش بوده است. این برخورد مبنایی برای یک مبارزهی جمعی و قدرتمندتر برای تحولی بزرگ را فراهم آورهاند، که در آن «مصرفگرایی، فردگرایی و سلطه برطبیعت» با «سهگانهای جدید: کیفیت زندگی، همبستگی انسانی و حساسیت زیستمحیطی» جایگزین میشود. تقاضاها برای ایجاد جامعهای که خود را بیشتر وقفِ نیازها، برابری و همبستگی انسانی میکند تا سود، مدت مدیدی است که با سوسیالیسم عجین شده است. اخیراً، متفکران سوسیالیست با تکیه بر نقد محیط زیستی کارل مارکس از سرمایهداری و چشمانداز او از توسعهی پایدار انسان، اهمیت برابری برای پایداری بومشناسانه قائل شدهاند.
برای اولین بار در تاریخ بشر، گونههای بشری با یک انتخاب زیستی وحشتناک روبهرو هستند. میتوانیم مثل همیشه مسیر کسبوکارمان را ادامه دهیم و خطر فاجعهبار تغییر سیستم زمین را (که انگلس بهطور استعاری آن را«انتقام طبیعت» نامیده) بپذیریم، یا میتوانیم مسیر تحول یابندهی تغییر سیستم اجتماعی را انتخاب کنیم، که هدفش تکامل انسان مساواتطلب در راستای تکامل پارامترهای حیاتی زمین است.[3] این امر چالش مهم و تاریخی زمان ما را تشکیل میدهد. رابطهی انسانی- اجتماعی با طبیعت، که عمیقاً با نقد مارکس از جامعهی طبقاتی سرمایهداری آمیخته شده است، در بحران زیستمحیطی معاصر و چالش تحول، به ماتریالیسم تاریخی دورنمایی منحصربهفرد میدهد. مارکس بر ضرورت تنظیم منطقی سوختوساز بین انسانها و طبیعت بهعنوان امری بنیادین برای ایجاد یک جامعهی پایدار، فراسوی سرمایهداری، تأکید کرد. سوسیالیسمی که برمبنای شرایط بومشناسانه تعریف شده بود، لازمهاش «انسان اجتماعی، تولیدکنندگان متحد، کنترل کردن سوختوساز انسان با طبیعت به روشی منطقی… و به انجام رساندن آن با صرف کمترین مقدار انرژی، با ارزشمندترین و مناسبترین شرایط برای انسان.» است. زمین یا کره خاکی دربردارندهی «شرایط ذاتی برای هستی و بازتولید زنجیرهی نسلهای انسانی» است.
در آیندهای نه چندان دور، یک «پرولتاریای زیستمحیطی»- که نشانههایش از هماکنون وجود دارد- تقریباً به ناگزیز از ترکیب تخریب محیط زیست و مشکلات اقتصادی ظهور خواهد کرد، بهویژه در پایین جامعه. در این شرایط بحرانهای مادی مؤثر بر زندگی مردم بهطور روزافزونی از اثرات چندلایهی زیستمحیطی و اقتصادی (بهعنوان مثال، بحران غذا) غیرقابل تمییز میشوند. چنین شرایطی بسیاری از جمعیت شاغل کره زمین را وادار به شورش علیه سیستم میکند. در تحول بزرگی که در راه است، به اعتقاد من سوسیالیستها نقش رهبری را ایفا خواهند کرد، حتی به موازات اینکه معنای سوسیالیسم تکامل مییابد، معنای ضمنیاش در مبارزه هم تکامل مییابد. امروز، مبارزهی قدیمی برای آزادی انسان و معنای آن به آخرخط رسیده است. در عصر جدید پیشرو، وظیفهی ما روشن است: مبارزه برای توسعهی عادلانه و پایدار انسان در هماهنگی پایدار با زمین.