یادداشت روژمان – در بزرگداشت کمونارها
کمون از 18 مارس 1871 تا 28 می همانسال قدرت را عمدتا در پاریس در دست داشت. کارگران پیشرو یا کمونارهای قهرمان از 21 تا 28 می با جانبازی کم نظیری از اولین حکومت طبقاتی خود دفاع کردند. آنها تا آخرین نفر قهرمانانه جنگیدند و از پا افتادند، اما باید آنان را پیروز میدان مبارزه طبقاتی نامید.
کارل مارکس نوشت:
“نام کارگرانِ پاریس، با کمونشان، برای همیشه به عنوان پیامآور پرافتخار جامعهی نوین با احترامِ تمام یاد خواهد شد. خاطرهی کشتهشدگانش، سرشار از احترام در قلب طبقهی کارگر برای همیشه باقی خواهدماند؛ و آنانکه دست به نابودیاش زدند از هم اکنون به چرخ عذاب و مذمت تاریخ بسته شدهاند و دعای همهی کشیشانشان با هم نیز برای آمرزش گناهانشان کفایت نخواهد کرد.”
در سال ۱۸۷۱ مارکس از کمون پاریس با عناوینی مانند «نماینده حقیقی همه عناصر سالم جامعه فرانسه و بنابراین حکومت ملی»، «حکومت کارگری»، «قهرمان شجاع رهایی کار» «ضدبناپارتیسم و امپریالیسم»، «خودفرمانی تولیدکنندگان» و «حکومت انتخابشده از سوی آرای عمومی، مسئول و قابل عزل در هر لحظه»، تجلیل میکند. از نظر او كمون آن شکل سیاسی را تشكیل میدهد که در نهایت برای تحقق رهایی اقتصادی کار کشف شده است.
مارکس در بحبوحه برپایی کمون در مکاتبه ای نوشت: «نقطه عزیمت جدیدی که دارای اهمیت تاریخی – جهانی است پا به عرصه ظهور نهاده است.»
انگلس در مقابل کسانی که از اسم دیکتاتوری پرولتاریا وحشت داشتند؛ همانند شرایط امروزی که ما با آن روبرو هستیم گفت : «خیلی مایلید بدانید این دیکتاتوری چه گونه چیزی است؟ نگاهی به کمون پاریس بیندازید، خواهید دید که این همان دیکتاتوری پرولتاریاست.» (۸) دیکتاتوری که متکی بر ابتکارات مردم و وسیع ترین دمکراسی برای توده ها است. کمون علیرغم ضعفها و عمر کوتاهش اولین دیکتاتوری پرولتاریا در جهان بود. دیکتاتوری پرولتاریا به این معنا که طبقه پرولتاریا از اتوریته و قدرت بر آمده از انقلاب توده ها استفاده می کند تا بر نابرابریها، ستمگریها و استثمار و افکار و ارزش های کهن فایق آید و موجودیت بشر را بکلی دگرگون سازد. عمر کوتاه کمون نشان داد که این کار امکان پذیر است هر چند مبارزه طولانی و بسیار پیچیده است. تجربه کمون دریچه ای شد تا چشم همگان بر حقایقی که مارکس کشف کرده بود باز شود. «غرش توپ های پاریس در همه جا موجبات تشدید تبلیغات انقلابی سوسیالیستی شد.» (۹) شکست کمون راه پیروزی انقلاب های پرولتری بعدی را باز کرد.
لنین نوشت:
“با این همه کمون پاریس باوجود تمام اشتباهاتش ،شکوهمند ترین نمونه بزرگترین جنبش پرولتری قرن نوزدهم را ارائه داد.مارکس برای اهمیت تاریخی کمون پاریس ارج فراوان قائل بود. چنانچه کارگران در موقع حمله سپاه ورسای برعلیه مسلح شدن پرولتاریای پاریس بدون مبارزه سالح خود را به زمین میگذاشتند ،در این صورت تأثیر شومی که این نوع ضعف در جنبش پرولتاریا باقی میگذاشت و دلسردی حاصله از آن بهمراتب بیشتر از ضررهایی میبود که به طبقه کارگر به خاطر مبارزه برای دفاع مسلحانه از آرمان و اهداف خود ، مجبور به تحمل آن بود.هر اندازه هم که قربانیان کمون زیاد بوده باشد با این همه ،اهمیتی که این کار برای مبارزه طبقه پرولتاریا دارد ،اثر آن را خنثی میکند یعنی آنکه کمون جنبش سوسیالیستی را در اروپا به حرکت درآورد ،قدرت جنگ داخلی را نشان داد و توهمات میهن پرستانه را از میان برد و به اعتقاد ساده لوحانه نسبت به کوشش های عمومی ملی بورژوازی خط بطالن کشید .کمون به پرولتاریای اروپا آموخت که باید وظایف جنبش سوسیالیستی را به طور دقیق مطرح سازد.”