یادداشت روژمان – رابطه رهبری و انقلاب

یادداشت روژمان – رابطه رهبری و انقلاب

چه توده ای تر کردن انقلاب مردم ایران edited

“همه‌ی انقلاب‌های بزرگ تاریخ رهبران سرشناس داشته‌اند. همه‌شان کاریزماتیک نبوده‌اند، اما یا سخنوران خوبی بوده‌اند یا سازماندهی بلد بوده‌اند و توانسته‌اند دورنما و تصویری از یک نظام جدید بسازند که میلیون‌ها نفر را به شور بیاورد و با خود همراه کند. شما بدون چهره‌ای مثل کاسترو یا لنین یا تروتسکی نمی‌توانید به این سادگی‌ها یک دولت جدید پایدار بسازید. یعنی اگر یک جنبش انقلابی یک رهبر واقعاً توانا نداشته باشد، بعید است از دلش یک نظام منسجم بیرون بیاید.”

به نقل از: ایران در آستانه‌ی انقلاب؟ گفت‌وگو با جک گلدستون

مهراد واعظی‌نژاد

مسئله رهبری و رابطه آن با انقلاب از همان ماههای نخست شروع خیزش “زن، زندگی، ازادی” هم برای نیروهای انقلابی، چپ و سوسیالیست مطرح بوده و هم برای راست ها و هم برای سران جمهوری اسلامی. رهبری مورد نظر انقلابیون، برعکس نظر جک گلدستون، یک رهبری سراسری، غیر فردی، دسته جمعی و لاجرم حزبی خواهد بود. تجربه انقلاب سوسیالیستی اکتبر نمایان ساخت که فقط اینگونه رهبری قادر خواهد بود حکومت مورد نظر کارگران و معطوف به منافع توده های وسیع زنان و مردان زحمتکش را تاسیس نماید. انقلاب اکتبر توسط رهبری حزب بلشویک و از کانال شوراهای کارگری پتروگراد و مسکو عملی شد. لنین و تروتسکی نیز نقش خود را از طریق کمیته مرکزی همان حزب عملی کردند. آنها رهبران منفردی نبودند.

رهبری انقلاب ایران نیز از همین الگوی کلاسیک در شرایط جدید و امروزی پیروی خواهد کرد. بذر این رهبری در طی سالها مبارزات کارگری (شامل مبارزات معلمین و بازنشستگان کارگری) شکل گرفته که همان رهبران محلی می باشند. این ها در دل انقلاب کنونی توسط رهبران زن و مرد جوانی تقویت شده اند که اکسیون های گوناگون علیه جمهوری در چند ماه گذشته را هدایت کرده اند. باید با تداوم انقلاب، گره زدن آن به جنبش مطالباتی کارگری زمینه برای شکل گیری بهم پیوستن رهبران محلی به هم را فراهم ساخت. آن رهبری باید یک رهبری دسته جمعی سراسری و مقبول توده های وسیع باشد. طبعا رهبری مورد نظر سوسیالیست ها و چپ ها در دل جنبش طبقه کارگر شکل خواهد گرفت. لازم است این رهبری انقلاب و جنبش مطالباتی مستقل را در تند پیچ ها گذر داده، سرنگونی جمهوری اسلامی توسط توده ها را هدایت نموده و از هم اکنون جوانب رژیم جانشین آنرا تدقیق کرده و به کارگران و زحمتکشان معرفی نماید. استقرار یک حکومت مستقل، چپ و معطوف به منافع کارگران و مردم زحمتکش در اوضاع کنونی جهانی و ایرانی، در شرایط بحران نظام سرمایه داری و حمایت دهها میلیونی در خارج از انقلاب مردم ایران کاملا ممکن می باشد.  

راست ها، که اساسا خارج نشین بوده و در داخل از حمایت کمی برخوردارند، بر عکس سوسیالیست ها و کارگران آگاه به دنبال یک رهبری مقبول امپریالیست ها و در راس آنها امپریالیسم آمریکا هستند. رهبری مورد نظر آنها در نهایت فردی خواهد بود. آنها خواهان عبور از جمهوری اسلامی بدون ایفای نقش از جانب توده ها بوده و میخواهند انقلاب “زن، زندگی، ازادی” را از محتوای چپ آن خالی کنند. آنها خواهان حفظ ارتش و سپاه ادغام شده در آن، بوروکراسی موجود و دستگاه اطلاعات مدرن شده موجود می باشند. آنها میخواهند دم و دستگاه مورد نظر خود را در خدمت حفظ دولت بورژوائی و حفظ مناسبات سیستم سرمایه داری به کار گیرند. اما غافلند که در حال حاضر برای امپریالیست ها یک جمهوری رام شده اسلامی مطلوب است. زیرا از نظر آنها همین رژیم قادر خواهد بود انقلاب کنونی و فعالان آنرا سرکوب کرده و مالکیت خصوصی بورژوائی در ایران را باز سازی کند. اگر انقلاب چنان توانا گردد که جمهوری اسلام را براندازد آنگاه امپریالیست ها جماعت و جریان موسوی را گزینه بهتری خواهند یافت. رهبری مورد نظر جریان موسوی نیز از الگوی مورد نظر جک گلدستون، که یک رهبری بورژوائی می باشد، پیروی خواهد کرد.

Related posts