یادداشت روژمان – زنان و انقلاب برابری طلبانه مردم ایران (بخش دوم و پایانی)
آیا تلاش برای تامین هژمونی کارگری و لاجرم سوسیالیسم علمی بر انقلاب کنونی صف متحد و ضروری ایجاد شده ی کنونی را به هم نمی زند؟ آوردن میلیون ها تنی را مشکل نمی کند که هنوز فعالانه در انقلاب شرکت نکرده اند. آیا آن کار برچیدن حکومت استبدادی و استثمارگرانه جمهوری اسلامی را غیرممکن نکرده و سرانجام موجب شکست انقلاب نمی شود؟
انقلاب کنونی هنوز میلیون ها تن از زنان و مردانی را به میدان نیاورده که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند. بنابراین در حال حاضر شعارها و طرح مطالباتی مناسب است که راه آمدن آنها به صفوف فعال انقلاب را هموار کند. یعنی فعلا باید امر وحدت در اتخاذ تاکتیک ها جای مهمی را اشغال کند. اما همزمان باید متوجه بود در حال حاضر طبقه متوسط نقش هژمونیک در انقلاب را داراست. اگر نیروهای راه رهایی کارگران از همین حالا و در کنار اتخاذ تاکتیک های وحدتبخش امر بدیل در مقابل جمهوری اسلامی را به فراموشی بسپارند فردا دیر خواهد بود. مسیر هموار کردن راه بدیل رادیکال به حضور میلیونی طبقه کارگر با مطالبات سیاسی و صنفی طبقاتی گره خورده است.
1- طبقه کارگر
طبقه کارگر ایران طی 43 سال گذشته با فراز و نشیبهایی از سطح زندگی و کرامت خود دفاع کرده است. این مبارزات بعد از خیزش های دیماه 96 و آبان 98 ابعاد وسیعی به خود گرفتند. در این مبارزات کارگران بویژه در شرکت نفت مطالباتی را پیش کشیدند که کم کم پوسته صنفی را شکسته و سیاسی و تهاجمی شدند. فعالین کارگری و توده کارگران در همین روزهای آذر مطالبات تهاجمی، نظیر افزایش دستمزد و مزایا، حذف پیمانکاران و تغییر قراردادهای موقت به مستقیم و دایمی، کوتاه کردن دست حراست از مراکز کاری و نظایر آنها را پیش کشیدند. زنان و مردان سوسیالیست ضمن حمایت از این مطالبات خود نیز باید به فعالین و کارگران پیشرو نزدیک شوند و با آنها به بحث و تبادل نظر بپردازند.
کارگران شاغل در بخش صنعتی و خدمات اساسی اگر تحت تاثیر گرایشات لیبرالی و آنارشیستی قرار نگیرند طبعا طرفدار سوسیالیسم علمی هستند. با اینحال فعالین زن و مرد نباید با این فرض با کارگران و حتی فعالین کارگری این بخش ها به بحث و تبادل نظر بنشینند که آنها طرفدار سوسیالیسمند. باید هر شخص و یا گروهی را به طور مشخص شناخت. بحث با اینگونه کسان باید با توجه به مبارزات چند دهه گذشته و لزوم تامین حقوق آنان صورت گیرد. لازم است زنان سوسیالیست و پیشرو، که قاعدتا از شکیبایی بیشتری برخوردارند، در انجام این امر پیشقدم شوند.
زنان بدون استقرار سوسیالیسم امکان ندارد به حقوق کامل دست یابند، اما سوسیالیسم نیز بدون حضور توده زنان کارگر متحقق نخواهد شد. توجه به این واقعیت پایه ای همیشه ضروری است، اما نباید چنین درکی را کلیشه کرد