یادداشت روژمان – زنان و انقلاب برابری طلبانه مردم ایران
جرقه به خشم 43 ساله و تلنبار شده مردم ایران با مرگ ژینا امینی در بازداشتگاه گشت بدنام ارشاد زده شد. خاکسپاری سیاسی، مبارزاتی و توده ای او در گورستانی در سقز و اعتصاب سراسری متعاقب آن در کردستان آتش خیزشی را فروزان کرد که به انقلاب کنونی انجامیده است. شعار “زن، زندگی، آزادی” مظهر آن خیزشِ منتهی به انقلاب گردید و به شعارهای “مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر خامنه ای” و “مرگ بر جمهوری اسلامی” ارتقا یافت. پس تا اینجا زنان نقشی چشمگیر و برجسته را در خیزش و انقلاب بازی کرده و این مشاراکت روز به روز پررنگ تر شده است. واقعیت مورد اشاره سبب شد که خیزش و انقلاب ایران در سطح میلیونی مورد حمایت ایرانیان خارج از کشور و پیشروان ساکن کشورهای محل پناهندگی آنها قرار گرفت. آنها هم طرفدار تامین کامل سیاسی و اجتماعی حقوق زنان، دموکراسی طلب و ضد استبداد هستند. این انقلاب تا امروز که 15 خرداد می باشد به طرز موفقیت آمیری پیش رفته و میرود تا به سرنگونی حکومت بهیمی، اسلامی و سرمایه دارانه تحمیل شده به مردم ایران بیانجامد.
اما کدام طبقه و یا گرایش سیاسی حکومت بعد از جمهوری اسلامی را تشکیل خواهد داد؟ در این روزگار که سیستم سرمایه داری به نهایت گندیدگی رسیده، از اداره جوامع ناتوان گشته هیچ، دارد آن ها را به پرتگاه سقوط می برد. همه واقعیات نشان می دهد که بشریت برای نجات شرایط زندگی بر روی زمین راهی جز استقرار سوسیالیسم ندارد. لازم است انقلابیون و فعالین انقلاب و بوبژه زنان این واقعیت را به رسمیت بشناسند. این امر سبب میشود آنها مبارزات انقلابی ر در جهتی هدایت کنند که پس از عبور از جمهوری اسلامی و استقرار حکومت شورایی، دموکراتیک و مردمی جامعه را به طرف سوسیالیسم رهنمون شوند. در این مسیر انقلاب بتدریج از حالت همگانی و لاجرم بورژوایی خود خارج می شود و به سمت انقلابی چپ و کارگری میل خواهد کرد. لازمه تحقق این امر مشروط به حضور طبقه کارگر (شامل زنان کارگر) در ابعاد میلیونیدر انقلاب می باشد. در این مسیر زنان می توانند همچنان نقش برجسته داشته باشند. آنها باید بدانند که انقلاب بدون تئوری انقلابی سمتگیری درست را از دست خواهد داد. تئوری انقلابی نیز در عصر ما تئوری سوسیالیسم علمی می باشد.
سوسیالیسم علمی در ذات خود ضد استثمار و تمام ستم هایی می باشد که از سرچشمه میگیرند. یکی از آن ستم ها ظلم جنسیتی است. به همین جهت است که بدرستی استدلال میشود که شعار “زن، زندگی، آزادی” شعاری است که جوهر سوسیالیستی دارد. درست به همین خاطر می باشد زنانی که خواهان داشتن یک زندگی آزادانه، مرفه و دور از هرگونه ستمی هستند به سوسیالیسم تمایل داشته و پیگیر ترین فعال تحقق آن می شوند. اکنون سئوال اینست که آیا تلاش برای تامین هژمونی کارگری و لاجرم سوسیالیسم صف متحد و ضروری انقلاب کنونی را به هم نمی زند؟ برچیدن حکومت استبدادی را غیرممکن نمی کند و سرانجام موجب شکست انقلاب نمی شود؟
ادامه دارد