زندانی سیاسی آزاد باید گردد
خبرگزاری هرانا در 12 آبان از بازداشت ۱۴۱۶۷ نفر خبر داده و نوشته که از این تعداد ۳۸۵ تن دانشجو هستند و اکنون هویت ۱۷۵۳ بازداشتی مشخص است. این زندانیان در برابر بازجویان جلاد سرِ تسلیم فرود نیاورده هیج، بلکه آنها را زله کرده اند. نقل قولی که ضرغامی از یک بازجوی جلاد میکند گویای این واقعیت است. بازجوی بدنام به پاسدار دیروزی گفته:
“من یک عمر از آدمهای درشت سیاسی بازجویی کردم اما این چند روز سختترین دوره بازجویی من بود، زیرا نه من میفهمم آنها چه میگویند و نه آنها میفهمند من چه میگویم.”
به عبارت دیگر جلادی که وسیله ای جز شکنجه جسمی و روحی برای به تسلیم کشاندن زندانی جوان و نوجوان نمی شناسد، وقتی در مقابل مقاومت جانانه آنها قرار میگیرد احساس زبونی میکند.
در کل باید پذیرفت این تعداد کثیر زندانی سیاسی به اضافه صدها زندانی سیاسی ماقبل شروع خیزش انقلابی کنونی وظیفه سنگینی را در برابر انقلاب کنونی مطرح میکند و آن تلاش برای بازکردن درهای زندان های مخوف جمهوری اسلامی است. مطرح کردن و تلاش برای توده گیر کردن شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” گامی نخست در جهت این وظیفه بزرگ است.
جمهوری اسلامی سرمایه از ابتدای تولد ننگینش متکی به سرکوب وحشیانه بوده است. زندان، شکنجه و اعدام از ابزار های اصلی این سرکوب بوده است. اکنون این ابزار به صورت یکی از وسایل دفاع از حکومت ناتوان جمهوری اسلامی درآمده است. در چنین شرایطی شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” باید از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار گردد.
شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” از دیرباز از شعارهای موثر در عرصه مبارزه علیه دیکتاتوری بوده و در انقلاب ۵۷ نتیجه داد. حکومت های دیکتاتوری در دوره رکود اقتصادی و ضعف سیاسی همیشه متکی به زندان، شکنجه و اعدام بوده اند. این امر برای جمهوری اسلامی که به جز بحران های متعدد سیاسی و مشروعیتی و بویژه اقتصادی شاهد هیچگونه رونق و پیشرفتی نبوده به درجات بالایی صادق است. زندان، شکنجه های وحشیانه و اعدامهای وسیع و دسته جمعی مخصوصا در دهه شصت در کنار پشتیبانی های دول امپریالیستی و حمایت های داخلی بورژوازی و در راس آنها بورژوازی بازار و اقشار متعصب مذهبی نقش زیادی در ابقا و تداوم عمر ننگین رژیم داشتند. جمهوری اسلامی همیشه به اهمیت زندان، شکنجه و اعدام واقف بوده و در گذشته از آنها سود بسیار برده است. اما آن سودها زیانهای زیادی برای حکومت اسلامی در بطن خود داشت که اکنون نمایان شده است. اکنون ترس مردم از زندان و شکنجه شکسته است. انقلاب کنونی رژیم مشروعیت باخته و در آستانه ورشستگی را دچار رعشه مرگ کرده است. امروزه شکستن درب زندانها و بازگرداندن فرزندان سلحشور جامعه به آغوش خانواده ها و مردم آزادیخواه ممکن تر گشته است. در چنان روزی عمر رژیم اسلامیِ هار، مستبد و استثمارگر را به شماره خواهد انداخت.