یادداشت روژمان – نان کار آزادی
یکی از فرماندهان رده بالای سپاه گفته مشکلات مردم اقتصادی است اما شعارها اقتصادی نیست. فرمانده سپاه، دیگر کاربدستان و وابستگان رانتخوار جمهوری اسلامی مدتهاست مشکلات معیشتی کارگران را تشخیص داده اند. اما آنان برای سبک کردن حداقلی مشکلات کارگران راه چاره ای غیر انسانی اندیشیده اند. آنها به جای پرداخت حداقل 25 تا 30 میلیون تومان در ماه (طبق قانونمندی بورژوایی) تنها یک چهارم یا یک پنجم این مقدار را با محاسبه مزایا می پردازند. از آنطرف بخش کمی از این دستمزد غارت را شده به عنوان یارانه و یا کمک های دولتی به کارگران بر میکردانند تا آنها را رهین منت و وابسته به خود نگه دارند. آنها نیروی کار به شدت ارزان شده را برای سرمایه گزاری نیز لازم میدانند. هنگامی که فعالان کارگری، کارگران پیشرو و مبارزی که خواهان دستمزد های واقعی (در چارچوب یک جامعه متعارف بورژوایی) شده و برایش مبارزه سازمان دهند، آنوقت با ابزار سرکوب همان فرمانده سپاه و همپالکی هایش روبرو میشوند چنانکه شده اند
گذشته از دولتمردان و نظامیان حاکم جریانات راست و لیبرال اپوزیسیون و مشخصا سلطنت طلبها برای غارت دسترنج کار شکردهای دیگری دارند. آنها با مطرح کردن شعارهای معیشتی به نفع کارگران شعار به غایت ارتجاعی “میجنگیم، میمیریم، ایران را پس میگیریم” را پیش کشیده اند. این شعار شاهکار سرمایهدارانی است که ایران را ملک خود و میلیونها کارگر ستمدیده را رعیت خود میپندارند. پس گرفتن ایران به معنای پس گرفتن ملک و املاکی است که در دوران انقلاب سال ۱۳۵۷، از دست دادند. با شروع اعتراضات و اعتصابات کارگری در آن زمان، بخش عمدهای از سرمایهداران و درباریان از ترس کارگران پا به فرار گذاشتند، کارگران بعضی از کارخانهها را تسخیر و کنترل آن را به شکل شورایی برعهده گرفتند. بخشی از سرمایهدارانی که امکان فرار نداشتند، توسط کارگران دادگاهی و محاکمه شدند. با سرکوب انقلاب توسط ضد انقلاب جمهوری اسلامی، هزاران کارگر معترض و رهبران آنها دستگیر و زندانی شدند و حدود 500 تن از رهبران آنها را اعدام کردند. در حقیقت انقلابی که حاکمیت پهلوی را از قدرت راند، خود توسط ضد انقلاب جمهوری اسلامی در خون غرقه شد. جمهوری اسلامی، کارهای ناتمام رژیم پهلوی را تکمیل کرد و با سرکوب جنبش طبقه کارگر، کارخانهها را برای خود بازپس گرفت. درست است که یکی از مشکلات اساسی جامعه اقتصادی است و خواستها و مطالبات و شعارها هم باید اقتصادی مطرح شوند. شعار “نان، کار، آزادی” بیانگر این واقعیت است و حاکمیت شورایی شکل ایدهال پیشبرد و حافظ تحقق درست این خواست برحق کارگران است. آنجه از این شعار باید فهمیده شود اینست که برای تامین یک زندگی مرفه و شایسته، داشتن کار و امنیت شغلی کارگران به وسیعترین آزادی ها، عمیق ترین دموکراسی و حقوق دموکرتیکی نیاز دارند. این نیاز است که آنها را به انقلاب کنونی وصل نگه داشته است، انقلابی که در کنار شعارهای سیاسی، باید شعار های صنفی هم داشته باشد و این مستلزم هموار کردن راه توده کارگران شاغل جهت ورود به میدان فعال انقلاب می باشد.