یادداشت روژمان – نه شاه میخوایم، نه ملا

یادداشت روژمان – نه شاه میخوایم، نه ملا

روژمان نه شاه میخوایم، نه ملا

شعارِ “نه شاه میخوایم، نه ملا + حکومت به دست شورا” در اکسیون های خیابانیِ انقلاب “زن، زندگی، آزادی” شنیده شده است. این شعارِ آینده نگرانه از جانب کسانی سر داده شده و می شود که عمدتا گرایش سوسیالیستی به کردار و گفتارشان سمت و سو می دهد. دهقانان، زحمتکشان و کارگران در دوران حکومتِ دو شاهِ پهلوی و آخوند های دولتی دچار رنج و مصائب فراوان شدند. این شعار ریشه در آن رنجها و مصائب دارد.
ایران در اوایل قرن هیجدیهم میلادی (اواخر قرن 12 خورشیدی) بر بستر تحولی تاریخی قرار گرفته بود. این خطه جغرافیائی می بایست از دوران خانخانی و شیوه تولید اسیائی گذر می کرد و وارد مناسبات سرمایه داری می گردید. امیرکبیر محصول و شخصیت پیشتاز این تحول و انقلاب مشروطه، که نخستین جرقه اش در 1284 خورشیدی زده شد، یکی از فرازهای مهم آن به حساب می آمدند. امپریالیسم آنگلیس با بورژوازی استعمارگرش این واقعیت تاریخی را تشخیص داده و برای هدایت آن از بالا تلاش خود را شروع کرد. حکومت قاجار فرتوت و ابزاری نامناسب برای اتکای دولت انگلیس بآن بود. پس باید بدیلی پیدا میشد. در همین اوان اوان انقلاب کبیر اکتبر روسیه در 1917 میلادی (1296 شمسی) رویداد. بنابراین دولت استعمارگر انگلیس خکومتی را مورد نظر داشت که تحول تاریخی مورد اشاره را آهسته و از بالا هدایت کند. او می بایست با تشکیل ارتشی نیرومند ایران را یکپارچه نموده حکومتی پلیسی علیه کمونیست ها، کارگران آکاه و نیز بخشی از کمربند سبز پیرامون شوروی باشد. سیاستمداران و نظامیان مورد اعتماد هیئت حاکمه انگلیس رضاخان میرپنج را برای جانشینی حکومتِ از کار افتاده ی قاجار مناسب تشخیص دادند.
رضاشاه با رهنمود انگلیس و کمک عناصر طبقاتی مرتجع داخلی استبدادی هار و به شدت پلیسی را بر جامعه ایران تحمیل کرد. او در گام نخست کارگران بپا خاسته نفت علیه شرکت نفت ایران و انگلیس و رهبران آن نظیر یوسف افتخاری را سرکوب کرد. زنان پیشرفته را مورد حمله قرار داد و سازمان هایشان را از بین برد. تمام رسانه های مستقل را از بین برد. انگلیسی ها همزمان در 1310 قانون “ضد بلشویک و ضد کمونیست” را به او دیکته کردند که بر اساسش جنایات هولناک علیه کمونیست ها و کارگران آگاه انجام گرفت. او از طریق سرکوب شدید و خونین ایران را یکپارچه کرد. به این طریق زمینه برای بورژوازی در حال رشد و تبدیل شدن صاحبان زمین و روستا به بورژوا فراهم گردید. او که با چکمه هایش به سلطنت رسیده بود، وقتی در 1320 خورشیدی (1941 میلادی) به کمک دولت انگلیس تبعید شد یک هزار روستا داشت.
فرزندش که در 16 سپتامبر 1941 میلادی (25 شهریور 1320 خورشیدی) توسط دولت انگلیس بر تخت سلطنت نشانده شد. او همان حکومت پلیسی و مالامال از جنایت را ادامه داد. در زمان حاکمیت او سرمایه داری بالاخره از بالا به جامعه تزریق شد. اختلاف طبقاتی تشدید گردید. و وقتی سیستم سرمایه داری ایران و مالکیت خصوصی بورژوائی توسط انقلاب 57 به خطر افتاد بورژوازی ایران (بویژه سرمایه داران تجاری در بازار) و به کمک امپریالیسم آمریکا حکومت جمهوری اسلامی را سرکار آوردند. آنچه در دوره این حکومت بهیمی بر کارگران، زنان، زحمتکشان شهر و روستا، ملیت های تحت ستم، اقلیت های مذهبی نظیر بهائیان، فعالان اجتماعی، اندیشمندان، هنرمندان و ورزشکاران پیشرو داستانی خونبار و اشناست.
اکنون انقلابی آزادیخواهانه، برابری طلبانه و عدالت خواهانه برای براندختن حکومت آخوند ها و پاسداران آغاز شده و گامهای مهمی به جلو برداشته است. شعار “نه شاه میخوایم، نه ملا +حکومت به دست شورا” از طرف کارگران و زحمتکشان درون این جنبش مطرح گردیده و باید توده گیرتر شود. برای اینکه ماهیت طبقاتی شورای مورد نظر این طبقه روشنتر شود لازم است شعار “نان، کار، آزادی، حکومت شورائی” در کنار آن فریاد زده شود.

Related posts