یادداشت روژمان – وقت اتحاد، وقت انقلاب
مردم زاهدان در روز جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، سیوهفتمین جمعه اعتراضی خود را پس از «جمعه خونین» این شهر، در خیابانها برگزار کردند. شعارهای آنان عبارت بودند از «وقت اتحاد، وقت انقلاب»، «ایرانی! اتحاد، انقلاب، آزادی»، «کرد و بلوچ و آذری +آزادی و برابری»، «مرگ بر خامنهای»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «برادر شهیدم خونت رو پس میگیرم» و «سهم بلوچ از ایران، انکار، گلوله، اعدام» بود.
در میان این شعار ها «وقت اتحاد، وقت انقلاب»، برجستگی خاصی دارد. اما بقیه شعارها هم در یک بافت همبسته با آن قرار میگیرند. لازم است یادآوری کرد که هم اکنون انقلابی عمیق در ایران جریان دارد و آن انقلاب “زن، زندگی، ازادی” می باشد که به نام ژینای عزیز مزین است. این انقلاب سیاسی و اجتماعی ذره ذره دارد در لایه های اجتماع، در پهنا و در عمق، ریشه می گستراند. ممکن است که حرکت مذکور برای اکثریت مردم ایران، که در پنجه فقری تباه کننده، بی حقوقی سیاسی شدید و در چنگال خونین مشتی به قدرت خزیده ی غیر انسان گرفتارند، این حرکت کند به نظر اید. اما این انقلاب نمی خواهد با یک تغییر سیاسی و از بالا جمعی معمم و نظامی استثمارگر و فاسد را بر دارد و جمعی فکلی، اما به همان اندازه متکی به نظامیان حرفه ای را سرکار بیاورد. در سال 57 نیروهای بازاری و سایر بورژواها و خرده بورژواهای سنتی به کمک امپریالیست ها و در راس آنها امپریالیسم آمریکا در مقابله با نیروی ضد سرمایه و چپ مشتی معمم را سرکار آوردند. به عبارت دیگر آنها اجازه ندادند ماشین دولتی طبقاتی سرکوبگرشان در هم شکسته شود بلکه عملا موجب شدند تا دولتی کشنده تر جانشین حکومت قبل از آن گردد. اکنون بیش از 90 در صد جامعه ایران دارند فجایع و مصیبت های ناشی از آن اقدام طبقاتی بورژوازی ایران در بیش از چهار دهه قبل را تحمل می کنند. انقلاب ژینا باید به ایجاد حکومتی مردمی منتهی شود که به کمک طبیعت بیشتر نعمات را در جامعه می آفرینند.
حالا سوال اینست ریشه دواندن انقلاب به چه معناست و بروزات عینی آن کدام ها هستند؟ در جواب باید گفت که انقلاب یک رویداد نیست، بلکه یک پروسه، روند و یا جریان است. انقلاب سیاسی و انقلاب اجتماعی در انقلاب ژینا در هم تنیده بوده و تداوم دارد. بخشی از نمودهای انقلاب در رخسار جمهوری اسلامی نمایان شده است. باید پرسید که اگر ضربات انقلاب این رژیم را آشفته نکرده باشد، چگونه میشود کاربدستان در کشور تحت تسلط و اداره خودشان دانش آموزان اکثرا دختر را در صدها مدرسه مسموم کنند؟ یا اگر رژیمی در مشت قدرتمند انقلاب زبون نشده باشد چرا در کنار نیروهای سرکوب رسمی از چاقو کش و زندانیان خطرناک علیه مبارزین و انقلابیون استفاده می کند؟ یا اگر ضربات انقلاب نبود، آیا آنها با تعجیل از حوثی ها دست کشیده و به خدمت سران پادشاهی عربستان می رفتند؟ عین همین استدلال را می شود در مورد تسلیم پوشیده رژیم در مقابل امپریالیسم آمریکا در میان آورد.
از این مهمتر باید به وضعیت انقلابی توده های مبارز نگاه کرد که از 26 شهریور 1401 ببعد اقدامات و اکسیون های گوناگونی را تجربه کرد. ابتدا رویاروئی و دست به یخه شدن خیابانی با سرکوبگران بود که تحقق ازادی پوشش، با سوزاندن و پرت گردن حجاب اسلامی در راس خواسته ها بود. در همان دوره جامعه شاهد تحرک مبارزاتی در دانشگاه ها بود که باز هم ازادی پوشش در راس مطالبات بود. در ادامه آن مبارزات جنبش مطالباتی کارگران، معلمان و بازنشستگان با روحیه و خواسته هائی تعرضی تر و صفوفی همبسته تر و سازمان یافته تر دوباره به میدان آمد. در مورد زندانیان سیاسی وضع مشابهی دیده میشود. جسارتی که در موضعیگیری زندانیان سیاسی زن و مرد که در نامه ها و پیام هایشان مشهود است کاملا مهر انقلاب را بر خود دارند. سپیده قلیان به محض خروج از زندان با شعار بسیار جسورانه “خامنه ای ضحاک + می کشیمت زیر خاک” در راس اخبار و تفسیر های رسانه ها در داخل و خارج قرار میگیرد. یا نامه های الهامبخش نرگس محمدی، رضا شهابی، گلرخ ایرائی و زندانیان سیاسی دیگر همان واقعیت را بیان می کنند. جامعه شاهد است که هر جانبخت کرده ای حرکات سیاسی، مبارزاتی و انقلابی معینی را به دنبال خود آورده. خانواده ها و ازادیخواهان در مراسم خاکسپاری آن رزمندگان و یا مراسمهای سه روز، هفته، ماه، چهلم و سال آنها تمام سنن مذهبی را دور ریخته و سنت سیاسی و جدید آورده اند. خانواده های دادخواه و در راس آنها مادران که روز به روز بیش از گذشته به طور دسته جمعی به هم سر زده و سازمان یافته تر و جسورانه تر اعلام موضع می کنند از نمودهای درخشان انقلاب ژینا هستند. فرماندهان نیروهای سرکوب در برابر اینگونه حرکات مبارزاتی است که لجام می گسلند و با حمله به مادران و پدرانی که چشم و چراغ اکثر مردمند رسوائی بیشتر برای رژیمشان می خرند.
البته نمودهای عینی انقلاب “زن، زندگی، آزادی” از اینها بیشتر بوده و نشان می دهند که انقلابیون و مبارزین دارند خود را سازمان داده، رهبران بیشتری را پرورده کرده و هر کجا مناسب دیده اند دوباره به خیابان ها نیز برگشته اند. همه شواهد گواهند که رژیم و صاحبان سرمایه این بار امکان فرار از قدرت آفرینشگر انقلاب و انقلابیون را ندارند.