وضعیت کنونی در سودان فراتر از یک درگیری داخلی ساده میان دو گروه نظامی رقیب است؛ این یک فاجعه انسانی با ریشههای عمیق طبقاتی و ژئوپلیتیکی است که قربانی اصلی آن، تودههای کارگر و مردم محروم کشورند. در حالی که دنیا عمدتاً سکوت اختیار کرده، آنچه در دارفور و بهویژه در شهر الفاشر رخ میدهد، نشانههای یک نسلکشی آشکار است که توسط نیروهای نظامی و شبهنظامی در نبردی مرگبار برای کنترل منابع و منافع اقتصادی هدایت میشود.

نزاع برای طلا و قدرت، نه مردمسالاری
درگیری از آوریل ۲۰۲۳ میان ارتش سودان (SAF) به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) به فرماندهی محمد حمدان دقلو (حمیدتی) آغاز شد. این جنگ در ظاهر نبردی بر سر ادغام نظامی بود، اما در واقع، کشمکش خونین میان دو جناح نظامی بورژوازی سودان برای تسلط بر گلوگاههای اقتصادی کشور، بهویژه معادن طلای غنی و بنادر استراتژیک دریای سرخ است.
هر دو جناح نظامی، بقایای ساختار فاسد و سرکوبگر نظام پیشین عمر البشیر هستند که در جریان کودتای ۲۰۲۱، گذار دموکراتیک سودان را متوقف کردند.
این رهبران نظامی و متحدان منطقهای و بینالمللی آنها، از ثروتهای ملی سودان برای تأمین مالی جنگ و گسترش نفوذ خود استفاده میکنند، در حالی که زیرساختها و خدمات حیاتی کشور در حال فروپاشی کامل است.
فاجعه انسانی و مسئولیت بینالمللی
برآوردهای سازمان ملل و نهادهای بینالمللی از کشته شدن بیش از ۱۵۰ هزار نفر و آوارگی بیش از ۱۴ میلیون نفر حکایت دارد که این وضعیت را به بدترین بحران آوارگی جهان تبدیل کرده است. در کنار جنایات جنگی، گرسنگی گسترده و قحطی، جان میلیونها نفر (بیش از ۳۰ میلیون نفر نیازمند کمکهای بشردوستانه) را تهدید میکند.
تمرکز بر رقابت برای منابع، دخالت قدرتهای خارجی و نادیده گرفتن طبقه کارگر و مردم محروم.
ریشه بحران سودان را باید در رقابتهای امپریالیستی و منطقهای جستجو کرد؛ جایی که بازیگران خارجی با اهداف ژئوپلیتیکی و اقتصادی (کنترل مسیرهای تجاری و دسترسی به منابع) در حال تغذیه این جنگ نیابتی هستند. این دخالتها، در راستای حفظ سیستم جهانی استثمار و نه نجات مردم سودان است.
سکوت و بیتفاوتی نسبی رسانههای جریان اصلی و سازمانهای بینالمللی تحت سلطه سرمایهداری در قبال جنایات در سودان، بهطور تلویحی نشان میدهد که ارزش جان انسانها و فجایع بشری، تنها زمانی اهمیت مییابد که با منافع استراتژیک قدرتهای بزرگ همسو باشد. این “حقوق بشر گزینشی”، بیش از هر چیز، نمایانگر ماهیت طبقاتی و ابزاری بودن نهادهای جهانی است.
برای پایان دادن به این جنایت، صرفاً محکوم کردن کافی نیست. باید از منظر همبستگی طبقاتی به این بحران نگریست و در کنار مردم ستمدیده سودان ایستاد.
آگاهیرسانی درباره دستهای پشت پرده (کشورهای منطقهای و بینالمللی) که به خاطر منافع سودجویانه و ثروتطلبی، به یکی از طرفهای درگیر سلاح و پول میرسانند.
باید فشار آورد تا کمکهای بشردوستانه بدون مانع به دست نیازمندان برسد و همچنین از جنبشهای مدنی و دموکراسیخواهانه مردمی سودان که خواهان صلح، عدالت و حکومتی مستقل و عادلانه هستند، حمایت کرد.
نباید اجازه داد که سرمایهداری جهانی و رسانههایش، رنج مردم سودان را در زیر آوار اخبار دیگر مدفون کنند. سکوت، همدستی با جنایت است.
سودان قربانی یک جنگ قدرت است، جنگی که در تحلیل نهایی، نبرد میان فراکسیونهای طبقه حاکم برای سهمخواهی بیشتر از ثروت ملت و جبران شکافهای سیستمیک است. تا زمانی که این ساختار استثماری جهانی به چالش کشیده نشود، تراژدیهای اینچنین ادامه خواهند داشت.