اسماعیل قوچ قربانی است! – محمود عبدی (میرزا عبدالله)

میرزاعبدالله

با رجب صاحب چایخانە احوال پرسی کردم. “ڕۆژ باش بەرێز ڕەجەب!” چهارپایە را کشیدم و خواستم بنشینم که اسماعیل درحالی یک سینی و چند استکان خالی در دست داشت، آمد. بهم خوش آمد گفت. ولی امروزش مثل دیروزش نبود! بی حال و بی رمق و کسل! همین جا در چایخانه، وردست رجب کار میکرد. پسرکی لاغر و نحیف بود. اغلب روزها کاپشنی کلاه‌دار سبز می‌پوشید. وقتی راه میرفت، شاید بە خاطر نزار و نحیف بودنش بود، خاص راه میرفت و هردم منتظر بودی از قامت بە رکوع و قعود برود! سنش…

Read More

بوکان در قیام ژینا: روایتی از همبستگی در برابر سرکوب

عبدی بوکان جنبش ژینا

۲۴ تا ۲۶ آبان ۱۴۰۱ بوکان شهر خون وقیام بود. محمود عبدی که آن روزها را در خیابان‌های بوکان مشغول کمک به معترضان بود و خود او هم از فاصله نیم‌متری هدف شلیک ماموران سرکوب قرار گرفت، روایتش را از آن دو روز می‌گوید. ۲۵ آبان‌ ١۴۰۱ ویدیویی در فضای مجازی از بوکان منتشر شد که احساسات همه را برانگیخت. این ویدیو شهریار محمدی را در کنار پیکر دوست و رفیق تازه جانباخته‌اش محمد حسن‌زاده نشان می‌داد. شهریار نیز تنها دو روز بعد در شامگاه ٢٧ آبان‌، در خروجی شهر…

Read More