و این تکرار و تکرار است، تکرار! آرمیتای جوان ما را همچون ژینا هم ازپای در آوردند و به قتل رساندند!
در قاموس نظام اسلامی، صرفا برای زندگی کردن معمولی، انگار تکراربه کُما رفتن و قتل عمدحکومتی،به دست گشت ارشاد درشهریورگذشته واینبار درمهرماه امسال، توسط «حجاب بانان مترو»به چرخه عادی وتکراری و ذاتی این نظام دین سالار و واپس گرای ضد زن وجانبدارحجاب بوده است. حتی می توان گفت: این به کُما رفتن ، استعاره از سرنوشتی است که حکومت برای همنسلان “ژینا” یعنی “آرمیتا” هم رقم میزند؛ استعارهای از آنچه برسرشان میآورد تا مبارزه رافراموش کنند وبه خوابی عمیق واجباری فرو روند.ضربهی واردشده برسر“ژینا” وسپس “آرمیتا”، ادامهی دههها سرکوب نظامند حکومت “حجاب بان”،” یا روسری یا توسری”برسردختران،خواهران وزنان جامعه ما است که همهی ما در روزمرگی هایمان به نوعی تلخ تجربه کردهایم.
آنگاه که دخترمان “آرمیتا” را همچون “ژینا”می کشندوتیترمیزنند؛«آرمیتاجان باخت» لگد به هستی مردمی میزنند که دخترشان را به قتل میرسانند تا آنرا با جان باختن برابرشناسند . ای تف او بر شما و بر بُود ننگین تان باد!
جنایت صورت گرفته چند روز پیش به این شکل بازخورد یافت : « خبرگزاری “تسنیم” وابسته به سپاه پاسداران روزشنبۀ ۲۹مهر۱۴۰۲خبرمرگ مغزی “آرمیتا گراوند” را منتشرنمود.این خبرگزاری نوشت: «پیگیری ها برای اطلاع ازآخرین وضعیت سلامت آرمیتا حاکی است که سلامتی او روند امیدوار کنندهای ندارد ومرگ مغزی آرمیتا قطعی می باشد.»چندساعت بعد،خبرازصفحه خبری هم تارنمای انصاف نیوزوهم دیگر جاها، زدوده شد.
آرمیتا گراوندُ دانش آموز،هنرمند نقاش خوش فکرو ورزشکار بشاش۱۶و ۱۷و ساله،اهل کرمانشاه وساکن تهران، روزیکشنبه ٩مهردرمتروی ایستگاه «شهدا» تهران، توسط قوای سرکوب”حجاب بانان مترو” که جایگزین “گشت ارشاد خیابانی” شده اند، دراین روز،او همراه دونفردیگر از دوستانش همانند صدها زن دیگر، درمسیررفتن به مدرسه، درایستگاه ،بدون مقنعه وارد مترو شده اما موردهجوم”حجاب بانان” مزدور شهرداری تهران قرارگرفت، دختررا هُل داده وسرش به میله آهنی برخورد مینماید و بیهوش میشود، دوستانش پیکرنیمه جان این جوان نونهال را کشان کشان از واگن خارج کردند اما مأموران امنیتی رژیم اسلامی سررسیده وبا تهدید وارعاب دوستان او ودیگرشاهدان، به آنان گفتند:«حق هیچ گونه خبررسانی واظهارنظر در مورد چگونگی برخورد مأموران حجاب بان یا همان “گشت ارشاد” با آرمیتا را ندارند.» این جانیان، پیکرنیمه جان او را ربوده وتحت شرایط امنیتی شدیدی به بیمارستان نظامی “فجر” بردند. تمام این مدت امراطلاع رسانی را ازمادر و پدرش گرفتند وحتی خانم مریم لطفی خبرنگار روزنامه شرق که برای تهیه گزارش به بیمارستان فجر نیروی هوایی رفته تا وضعیت دختری که در مترو ازهوش رفته بود را گزارش نماید، بازداشت نمودند. به این هم بسنده نکردند شامگاه پنجشنبه ۱۳مهرماه،شهین احمدی مادرآرمیتا متعاقب ۲۴ ساعت بازداشت با اخذ تعهد نسبت به عدم هرگونه اطلاعرسانی آزاد گردیدوبه بیمارستان فجرتهران برگردانده شد.
سرانجام روزشنبه ششم(۶) آبان ۱۴۰۲برابربیست وهشتم(۲۸) اکتبر۲۰۲۳، اعلام کردند که آرمیتا گراوند،دخترنوجوانی که پس ازبیهوشی درمتروی تهران به بیمارستان منتقل شدوبه کُما رفته، بعد از۲۸ روز پزشکان از درمانش قطع امید کردند .در واقع آرمیتا کرمانشاهی همچون ژینای سقزی به قتل رسید!
باری جان شیرین دختردیگری بامشخصه“آرمیتای”کرمانشاهی قربانی خشونت دولتی رژیم اسلامی شد، اما این موج، سربازایستادن ندارد. چرا که حاکمان با مرگ توامان ژینا وآرمیتا نشان دادند از آن روسری که با زور بر سر دختران مان کردند و بر پیشانی شان پونززدند، داغ رژیم خونریز را بر دل ها حک نموده اند. پس باید همچنان از دختران شجاع و با پوشش اختیاری انتقام بگیرند!
باید گفت: درتمام مدت ۲۸ روز،یعنی ازروزی که“آرمیتا” را به بیمارستان تحت کنترل فجربردند تا ساعاتی که اوبه سردخانه رساندند، مأموران امنیتی و مزدوران لباس شخصی،نه تنها با کنترل شدید وایجاد فضای امنیتی برکُل بیمارستان هرگونه رفت و آمد خبرنگاران ومردم را نیززیر نظر گرفتند، بلکه خیابانهای اطراف بیمارستان را نیزدر قرق خود درآورده بودند تا کسی نتواند خبری ازآرمیتا کسب کند. مادر و پدر آرمیتا را تحت کنترل داشتند ، خبرنگاری که به بیمارستان رفته بود را نیز بازداشت کردند. مانع انتشارگزارش تخصصی تیم پزشکی ازوضعیت او شدند. دراین فاصله گاه گاهی با اشاعۀ اخباردروغ، مبهم ومشکوک ،روند تدریجی اعلام قطعی قتل او را مسکوت کردند. دراین فاصله حتی به مادروپدر و بستگان اونیزنه تنها اجازۀ دیدارنمی دادند، بلکه با تهدید واِعمال فشارهای پلیسی اصرارداشتند تاهردوی آنها،تنها آن روایت دروغ آشکارنیروهای امنیتی، مبنی براینکه “آرمیتا” براثرافت فشارخون به زمین افتاده وسرش به لبۀ قطارخورده وبیهوش شده است را،پی در پی تکرارنمایند. به عبارتی همه امنیتی ها بیمارستان، پوشش خبری وضعیت “آرمیتا” تا به روزشنبه ششم آبان ماه 1402 در انحصار خود داشتند.
باید اذعان داشت: این جنایت وحشیانه و قتل عمد حکومتی بر ژرفای نفرت و انزجارتودههای مردم علیه حاکمان اسلامی خواهد افزود. قتل حکومتی “آرمیتا” نه تحت تأثیرفضای تبلیغات جنگی رژیم آپارتاید اسرائیل و حامیان جهانی آن ومشاطه گری و صحنه چرخانی سازمان شبه نظامی دین سالار حماس درغزه و جانبداری سران نظام ازخون وخونریزی حماس،جهاداسلامی وحزب الله گم نخواهد شد واز جانب مردم خاصه زنان، دختران جامعه ما ، بی پاسخ نخواهد ماند، امید که پاسخ در خور گیرد.
نظام اسلامی طی روزهای گذشته با پخش گزارش تمام کردن “آرمیتا گراوند” درزیر دستگاههای پزشکی، ازسوی برخی رسانههای داخل ایران، سرپاسدار احمد وحیدی، وزیرکشوررژیم با تجاهُل دربرابرحقایق قتل او اعلام کرد که: «این مسئله یک مسئله کاملا شفاف و روشن است که یک حادثۀ اتفاقی بوده و ممکن است هر روز در هرجای کشور اتفاق بیافتد. دشمنان کشور نمیخواهند فضای عمومی کشور آرام باشد. آنان تلاش کردند کشور را به آشوب بکشانند.»
با اینهمه خبراز دهانی به دهانی پیچید و نهادهای امنیتی ایران به خانواده ی “آرمیتا گراوند” اعلام کرده اند، اجازه انتقال پیکر وی به کرمانشاه را ندارند بلکه پیکر او را در بهشت زهرای تهران در سایه اسلام ناب محمدی و نیروهای آتش به اختیار خویش، به خاک خواهند سپرد. خبرگزاری های دولتی نظام ننگین وآدمکش اسلامی با خبر:« جان باخت»،« فوت کرد»،«درگذشت»، « تمام کرد» قتل عمد جنایت آمیز “آرمیتا”ی جوان دُخت کرمانشاهی راعناوین خبرمشترک خود ساختند وشانه بالا انداختند تاعمق جنایت حادث شده را، لای زروق خبری بپوشانند .
جریان قتل آرمیتا باردیگر نشان داد که رژیم درمانده “جمهوری” اسلامی ایران حتی با گذشت بیش ازیک سال از جنبش انقلابی و سراسری” ژینا” که در پیشاپیش آن زنان آزاده و مصمم در پیکارند. این قانون های پوسیده و ارتجاعی اسلامی جلودار استمرار مبارزه شجاعانه دختران آزاد و آزاد اندیش ما نخواهد بود زیرا با دور انداختن حجاب و آتش زدن آن پایههای حاکمیت دینی را به لرزه درآوره ، و گشت ارشاد را به پستو رانده اند. رژیم اسلامی هنوز نفهمیده است که نمیتواند با قتل و دستگیری، اذیت و آزار،شکنجه وزندان “اجبارحجاب ” یا در لباس تازه “عفاف”و “حجاب” آین نماد آپارتاید جنسیتی اسلامی را به زنان آزاده و مبارزما تحمیل کنند. همچنان که با قتل عمد “ژینا” که نام او رمز شد و جنبش عظیم انقلابی زن-زندگی-آزادی مانند بغضی ترکید. مقاومتهای هر روزهی درون جامعه ما رنگ تازهای به خود گرفت و شکل منسجمتری پیدا کرد تا محکمتر جلوی این ستم بایستد و اعلام دارد که جامعه ما به قبل ازشهریور۱۴۰۱بازنخواهد گشت . آنچنان که “آرمیتا گراوند” این نوجوان فکور و پرشور در یکی از استوریهای اینستاگرام قبل ازقتلش توسط جنایتکاران حکومت اسلامی نوشته بود: “حتی تاریکترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید…”.
قتل این دخترشجاع ما با همه رنجی که درخاطرمان نشاند ، کلیدواژه شکل و شیوه تازه ای از مبارزه را پیش روی ما گشود . ما را بر آن می دارد که هر روز یاد آوردن کُمای دخترکان جامعه ایران را به خاطر بسپاریم ! عمرننگین و پراز جرم و جنایت رژیم به پایان نخواهد رسید، مگرآنکه متشکل شویم ، سازمان یابیم و درپیوند با هم مبارزه را دردرون جامعه با اتکاء به قدرت خویش برای رهایی ازشرحکومت اسلامی و فقر و بی حقوقی و تباهی کل جامعه، به پیش بریم . این همان کلید واژه رازسر به مُهری ایست که درابتدای این بخش از سخن بدان اشاره داشتیم .
بیتردید سکوت جایزنیست واین بارباید قویترازسال گذشته بتوانیم نظام را با اتکای به تمامیت قدرت توده ها به مرز واژگونگی بکشانیم واین تنها با شعلهور شدن آتش جنبش انقلابی « زن، زندگی، آزادی» واستمرارسازمانیافته مبارزات مردمان مان با توجه به قدرت توده ها ازپائین جامعه، میسر است و این امر با اِعمال مداخله همه نیروها وجنبش های اجتماعی آزادیخواه وخواهان دادگری اجتماعی (زنان – نویسندگان- مترجمان- وکلا-دانشجویان – بازنشستگان واقلیت های ملی تحت ستم ودینی وفعالان محیط زیست ودگرباشان جنسیتی وازهمه مهم ترتشکل یابی نیروهای کارگران وزحمتکشان )،جامعه ایران شکل مطلوب خود را بازخواهد یافت و لاغیر. به پیش!