بیدارم نکنید! (روایت واقعی از حضور در تظاهرات مردمی شهر بوکان)

میرزاعبدالله

بیدارم نکنید! (روایت واقعی از حضور در تظاهرات مردمی شهر بوکان) محمود میرزاعبدالله امروز صبح جمعە است. هنوز تو رخت خوابم. می خواهم بخوابم ،تا ظهر. چرا نخوابم؟ اصلا چرا تا ظهر؟تا هر وقت دلم بخواهد و دوست داشتە باشم ! باید بخوابم! حالم خوش نیست. تنها راه فرارم از این وضعیت خواب است! چرا نە شود ؟ می شود! بە راستی که امروز هم یکی از بدترین روزهای زندگیم خواهد بود؟ هر چند، چندروزیست از روز و شبهای عمرم متنفرم. کابوس ، وهم و خیال، این زندگی من است!…

Read More